تنهایی یک تنها

محل نوشتار رویکرد های یک تنها

تنهایی یک تنها

محل نوشتار رویکرد های یک تنها

★ گذشت عشق ★

شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۸، ۱۱:۲۴ ق.ظ

روزی پسری ، دختری را دید که خیلی ساکت هست گفت :چراساکت

هستین باچشمانی پر از اشک دخترک  جواب داد: من عاشق پسری

هستم واون پسرنمیدونه من عاشقش هستم ،پسرک گفت :من هم

عاشق دختری هستم که خیلی همدیگر رودوست داریم و یک سالی

هست عاشق هم دیگه هستیم ،دخترک با چشمانی  پر از اشک به

پسرک گفت:خوش به حال تو.دخترک به پسرک گفت میتونیم باز

همدیگر روببینیم . پسرک جواب داد:بله با هم قرار گذاشتن

که چند روز دیگه همدیگر رو ببینن . پسرک رفت .دخترک تا

اون روز خیلی انتظارمیکشید.واون روز فرا رسیدو دخترک رفت

همون جاولی پسرک نیومد چون برای پسرک مهمون اومد نتونست

بره .دخترک ناراحت رفت خونه .و چند روز بعد پسرک و  

دخترک همدیگررو دیدن دخترک با چشمانی پر ازاشک اومد پیش

پسر و به پسر گفت چرا اون روز نیومدی، پسر جواب داد مهمون

اومد نتونستم بیام شرمنده....دخترک گفت :میخوام یه چیزی

رو بهت بگم.پسر گفت بگومیشنوم.دخترک گفت من عاشقت شدم .در

حالی که پسرک عاشق دختر دیگری بود و دید دخترک  بعد اون

روزخوشحالی در چشماش دیده میشه درخواست دخترک را رد نکرد.

پسرک شماره ای به دخترک داد گفت هر وقت خواستی به این

شماره زنگ بزن.دخترک بعد از چند روز به پسرک زنگ زدو پشت

گوشی گریه میکرد پسرک گفت چی شده گفت عشقم کجا بودی دلم

برات تنگ شده اگه یه روز صداتو نشنوم میمیرم.دخترک هر

روز به پسرک زنگ میزد و با پسرک درد و دل میکرد و به پسرک

میگفت عاشقشه و دوسش داره و تا آخرش باهاشه . در حالی که

پسرک اون روزا هنوز معنی عشق رو نفهمیده بود . و همیشه

عشق رو مسخره میدونست.روزی دخترک برای پسرک sms داد و 

برای پسرک نوشته بود هیچ وقت توی هیچ شرایطی تنهام نذار

پسرک هم در جواب براش sms  داد من هیچ وقت تو رو تنها

نمیذارم فراموش نمیکنم حتی اگه تو منو تنها بزاری و

فراموشم کنی .پسرک یه روز نشسته بود یکدفعه sms  از طرف

دختره براش اومد  دخترک نوشته بود :لطفا  تو رو خدا

مزاحمم نشید پسرک وقتی sms  رو میخوند بغض جلوی چشماشو

گرفته بود دخترک چرا بهش گفته مزاحمش نشه اخه اون که کاری

نکرده بود. پسرک به خاطر دخترک از عشقش که یک سال با هاش

بود گذشته بود به خاطر اینکه دخترک شاد بشه از عشقش

گذشت .و اینطوری شد که دختری که روزی میگفت عاشق پسره

و دوسش داره و تنهاش نمیذاره ولش کرد و رفت. پسرک بعد از

اون اصلا زندگی براش  دیگه معنایی نداره و پسرک هنوز منتظر

دخترک هست تا اون از اون خبری بشه ولی دخترک پسرک را

فراموش کرده پسرک هر روز برای اون مثل یک سال میگذره که

ایا دخترک برمیگرده ایا اون کسی که میگفت دوست دارم 

عاشقتم همیشه و همه جا تا اخر باهاتم برمیگرده پسرک  هر

روز حالش بد تر میشه  چون عشقش ترکش کرده و رفته پسرک

تنها سوالی که توی دلش باقی مونده این هست که چرارفت .

پسرک بازیچه دست این و اون شد و این شد سرنوشت این پسرک

18 ساله که هیشکی باورش نداشت دوسش نداشت . پسرک خواب به

چشماش نمیاد هر شب جز اشک و غم و غصه کاری از دستش ساخته

نیست.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۱/۳۱
مرتضی عبدلی شیروانه ده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی